ن : tarane
ت : 20 / 11
ز : 18:51 |
+
گیاهان و میوه ها در قرآن
درختکاری و باغداری تجلی خلافت الهی
یکی از شیوه های کشاورزی، درختکاری و باغداری است. بخش بزرگی از غذاهای انسان را میوه ها، محصولات و فرآورده های باغی تشکیل می دهد. انسان به سه شیوه مختلف، مواد غذایی خود را تامین می کند. باغداری در کنار پالیزداری و دامداری، شیوه های تامین خوراک انسانهاست. خداوند در قرآن بنا به علل و عوامل گوناگونی، به مسئله بوستان ها پرداخته، بویژه آن که اصولا تصویری که خداوند برای آینده انسان ها ترسیم میکند، حضور در بوستان های سرسبزی است که پر از همه میوه های شناخته شده و ناشناخته است و رودها و نهرهای بسیاری در زیر آن جریان دارد که به تازگی و زیبایی آن می افزاید و جان را نوازش میدهد و دل ها را شاد میسازد. بهشت نیز همان بوستان هایی با زیبایی های آشنا و ناآشنایی است که آدمی در جست و جوی آن میباشد؛ زیرا در این بوستان ها است که آدمی به آسایش و آرامش جاویدان و بی پایان میرسد.
اهمیت باغ و بوستان و درخت یکی از نعمت های بزرگ الهی به انسان، باغ ها و بوستان هایی است که افزون بر ایجاد فضایی زیبا و جان افزا و روح انگیز، بخش مهمی از خوراک و مواد غذایی انسان را تامین میکند. در آیه 133 و 134 شعراء از باغهای پوشیده از درخت و چشمه سارها، به عنوان نمودی از کمک خداوند به انسان و نعمت خاص یاد شده است. خداوند در هنگام شمارش نعمت های انبوه خویش به برخی از نعمت ها به عنوان نعمت های اساسی و مهم برای بشر اشاره می کند که یکی از آنها باغها و بوستانهای سرسبز با میوه های فراوان و گوناگون است (نبأ 14تا16 عبس 15تا 20) در اهمیت و ارزش درخت و بوستان و باغ همین بس که افزون بر تامین خوراک، شرایطی برای آدمی فراهم می کند تا به نوع خاص از آرامش و سرور و شادی دست یابد که از راههای دیگر شدنی و ممکن نیست. در آیه 60نمل از بوستانها و باغها به عنوان عامل بهجت انگیز برای انسان سخن به میان می آورد و به آدمی یادآور می شود تا قدر این نعمت بزرگ را بشناسد.
از آنجایی که انسان در باغ و بوستان و درکنار چشمه سارها و آب های روانی که از زیر درختان می رود، به شادی و سرور دست می یابد و جان و روحش به آرامش و آسایش می رسد، لذا خداوند با توجه به این گرایش ذاتی آدمی به بوستان ها و باغ ها، بهشت را نیز به این شکل ترسیم و تصویر می کند و می فرماید که بهشت، دارای بوستان ها و باغ های زیادی است که نهرهایی در زیر آن جاری و روان است و این باغ ها دارای میوه های متنوع و گوناگون می باشد و از خرمی و سرسبزی بسیاری برخوردار است. (بقره 25 و آل عمران 15، 136، 195 و 198 و آیات دیگر قرآن) خداوند از انسان ها می خواهد در قبال نعمت بوستان ها و باغ ها که به آنان ارزانی داشته سپاسگزار او باشند. (سبا 15 یس34 و 35) از این که خداوند شکر این نعمت را واجب و لازم دانسته میتوان ارزش و اهمیت آن را در زندگی بشر و حتی ماموریت و وظیفه اصلی وی در زندگی دنیوی به دست آورد؛ زیرا باغداری نیازمند تلاش و کوشش انسانی است که موجب میشود تا زمین آباد گردد و آبادانی زمین نیز یکی از بخش های ماموریت انسان در زمین و زندگی مادی دنیوی است که آیه 61 هود بدان توجه داده است.
نقش بوستان ها در زندگی بشر
باغداری مصداق کاملی از آبادانی زمین است که بخشی از ماموریت انسان می باشد. آیاتی چون 4 رعد و 18 و 19 مومنون و آیه 60 نمل و آیات 33 و 34 یس بیان میکند که آبادانی زمین از رهگذر باغداری و بوستان سازی و درخت کاری شدنی است. بنابراین میتوان گفت که باغداری یکی از ماموریت های انسان در مقام خلافت الهی و ربوبیت طولی می باشد. باغدار با پرورش و محافظت از درختان و بوته ها و نهرها و چشمه ها و بهره وری درست از منابع آب و خاک، به محیط زیست زمین اجازه می دهد تا در شکل کمالی خویش ظاهر شود و زیبایی های خود را بنمایاند. این که خداوند فساد در زمین را نابودی منابع خاکی و آبی برمی شمارد به سبب عدم استفاده درست و مصرف بهینه از آن هاست. باغداران با بهره گیری درست از منابع خاک و آب به زمین فرصت میدهند تا به بهترین شکل و زیباترین حالت، کمالات خود را آشکار سازند.
از دیگر نقش هایی که خداوند برای باغداران و درختکاران تعریف می کند و به آن ارزش و اعتبار می بخشد، مسئله تامین ارزاق و روزی خود و دیگر مردم است. آیاتی چون 265 بقره و 141 انعام و 4 رعد و 11 نحل و مانند آن به نقش میوه ها و باغداری در تامین مواد غذایی و خوراکی بشر توجه می دهد. اگر برای هر انسان و هر شغلی همین اندازه نقش در قرآن تعریف شده باشد می توان گفت که نقش و جایگاه بزرگی برای وی در نظر گرفته شده است؛ زیرا انسان در هر شغل و کار دیگری نمی تواند تا این حد برای خود و جامعه و هستی مفید باشد. مسیری که باغدار با کارهای خویش طی می کند، نه تنها مسیری کمالی برای خود است بلکه فرصت و زمینه هایی مساعد و مناسبی را برای بسیاری از موجودات چون پرندگان و چرندگان و مانند آن فراهم می کند. و به دیگر انسان ها نیز کمک و یاری می رساند تا خوراک خویش را بی دغدغه تأمین کنند تا از کارهای دیگر چون عبادت باز مانند. البته نقش باغدار چنان که آیات قرآنی تبیین می کند نقش کسی است که همواره در عبادت و بندگی است، زیرا عبادت جز اطاعت از خداوند و حرکت در مسیر کمالی برای خود و ایجاد فرصت رشد و کمال برای دیگران به عنوان خلیفه و ربوبیت طولی الهی نیست که باغدار به خوبی آن را انجام میدهد.
انواع باغ ها و بوستان ها و تنوع آن
برخی از درختان در تمام طول سال سرسبز و شاداب هستند که از جمله می توان به زیتون، مرکبات، موز و نخل و مانند آن اشاره کرد. برخی دیگر در فصلی سبز هستند و برگ هایشان در طول فصل ها به رنگ های متنوع و زیبایی در می آیند و در آخر، برگ هایشان را از دست می دهند. برخی پیش از آن که برگ دهند گل و شکوفه می دهند و برخی دیگر اول برگ می دهند و سپس شکوفه و گل می دهند. برخی میوه های انبوهی دارند و برخی دیگر انبوه نیستند. برخی نیاز به هرس دارند و برخی دیگر این گونه نیست. برخی از درختان میوه های با هسته دارند و برخی دیگر بی هسته هستند. برخی از آنها نیازمند تکیه گاه و تختی هستند چون انگور و کیوی و تمشک و برخی دیگر این گونه نیست. برخی بوته ای هستند و برخی درخت. این ها نشان دهنده تنوع و گوناگونی درختان و شکل و شمایل آن هاست. در میوه ها نیز می توان این تنوع را در رنگ ها و طعم ها و مزه ها یافت. چنان که می توان تنوع های دیگر در با پوست خوردن، بی پوست خوردن و مانند آن یافت. آن چنان تنوع در جهان میوه ها و درختان میوه وجود دارد که آدمی با هر مزاج و طبع و گرایش و میلی میتواند به انواعی از میوه ها خود را خشنود و بهره مند سازد. بخشی از میوه ها سردسیری و برخی گرم سیری هستند و برخی نیز چند بار میوه میدهند و هنوز میوه ای به کمال نرسیده و تمام نشده، شکوفه ها ظاهر میشوند و گل میدهند. برخی دیگر تنها یک بار گل میدهند و میوه دارند.
میوه های قرآنی
از جمله میوه هایی که در قرآن از آنها یاد شده می توان به انار (انعام99و141)، انگور، خرما، زیتون، انجیر (سوره تین) اشاره کرد. این میوه ها مخصوص مناطق گرم سیری و استوایی است که به وفور یافت می شود. هر یک از این میو ه ها از خصوصیات دارویی و درمانی منحصر به فردی برخوردارند. باغداران در هر کجای جهان که زندگی میکنند و هرگونه باغی را که احداث میکنند و درختان را نگه داری و پرورش میدهند در نقش بنده خداوند ظاهر میشوند که مأموریت الهی را به انجام میرساند. از این رو آنان را می توان عابدانی دانست که در تمام طول شبانه روز به عبادت و بندگی و اطاعت مشغول هستند. آنان با هر کمکی که به رشد درختان می کنند تسبیح خداوند میکنند.
وظایف باغداران
خداوند برای باغداران تکالیفی عام و تکالیفی خاص تعریف کرده . از وظایف عام آنان همانند دیگر افراد بشر این است که اهل تسبیح حق بوده و ربوبیت الهی را درکارهایشان توجه داشته باشند و از آن چه خداوند روزی ایشان میکند به دیگران ببخشد و انفاق کنند (قلم 17تا29) از وظایف خاص ایشان آن است که هنگام گردآوری محصول و میوه ها، بخشی از آن را به نیازمندان از محرومان و سائلان بدهند و دراین باره بخل نورزند؛ زیرا بخل ورزی ایشان نشانه ظلم آنان تلقی میشود و خشم الهی را به دنبال خواهد داشت. از نظر خداوند تنها باغدارانی بخل میورزند و از میوه و فرآورده های باغی به دیگران چیزی نمی بخشند که اهل غفلت از یاد خداوند باشند و خداوند را در زندگی خویش مدنظر قرارندهند. برخی از باغداران به سبب باغ ها و بوستان های بزرگ و متعدد، گرفتار کبر و غرور میشوند و همین تکبر و خود بزرگ بینی و غفلت از خداوند موجب میشود تا در نهایت رفتاری به دور از انسانیت از خود بروز دهند و نسبت به بینوایان و نیازمندان بی توجهی روا دارند و حق و حقوق آنان را ندهند (کهف32 تا 42) در همه اموال حقوق نیازمندان و سائلان قرار داده شده و اگر آن را پرداخت نکنند همانند کسی هستند که حق و باطلی را درهم آمیخته و خوراک خوب و بد را با هم می خورند.
خداوند درآیاتی چند از جمله 19ذاریات و 24 و 25معارج به حقوق این دو دسته در همه اموال مردم اشاره می کند. بنابراین باغداران باید توجه داشته باشند که در روز گردآوری محصول و چیدن میوه ها حقوق این دو گروه را ادا کنند و مانند صاحبان آن باغی نباشند که هنگام دیدن نیازمندان و مراجعه آنان به باغ خویش برای گرفتن حق خود، با آنان درشتی می کردند و خشم می گرفتند و به همین سبب باغ بوستان آنان به خشم و غضب الهی سوخت و از بین رفت. همان گونه که با هرس کردن بوته های انگور و زدودن شاخه های خشک و بیمار و آفتی، محصول درختان و بوته های میوه افزایش می یابد با دادن حقوق نیازمندان و سائلان نیز میوه های درختان افزایش یافته و برکت باغ و بوستان زیاد میشود. بنابر این نباید در این باره بخل ورزید و یا شبانه و پنهانی به جمع محصولات و میوه ها اقدام کرد چنان که صاحبان باغ هایی که در سوره کهف و قلم از آنان سخن به میان آمده این گونه عمل کردند و با باغ های ویران و سوخته شده مواجه شدند. *****************
گیاهان در قرآن (زیتون)
و درختی است که در طور سینا می روید. روغن دهد و آن روغن برای خورندگان خورشی است. مؤمنون۲۰
اشارات قرآنی: ۱- وهوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شیء فاخرجنا منه خضرا نخرج منه حبا متراکبا و من النخل من طلعها قنوان دانیة و جنات من اعناب والزیتون و الرمان مشتبها وغیرمتشابه انظروا الی ثمره اذا اثمر وینعه ان فی ذلکم لایات لقوم یومنون.( انعام / ۹۹ ) " اوست خدایی که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتی را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه ای سبز و از آن دانه هایی بر یکدیگر چیده و نیز ازجوانه های نخل خوشه هایی سر فروهشته پدید آوردیم، و نیز بستانهایی از تاکها و زیتون و انار، همانند و ناهمانند. به میوه هایش آنگاه که پدید می آیند و آنگاه که می رسند بنگرید که در آنها عبرتهاست برای آنان که ایمان می آورند. "
2- و هوالذی انشا جنات معروشات و غیرمعروشات والنخل و الزرع مختلفا اکله و الزیتون و الرمان متشابها و غیرمتشابه کلوا من ثمره اذا اثمر و اتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین. (انعام / ۱۴۱)و اوست که باغهایی آفرید نیازمند به داربست و بی نیاز از داربست، و درخت خرما و کشتزار، با طعمهای گوناگون، و زیتون و انار، همانند، در عین حال ناهمانند. چون ثمره آوردند از آنها بخورید و در روز درو حق آن را نیز بپردازید و اسراف مکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.
۳- ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل والاعناب و من کل الثمرات ان فی ذلک لایة لقوم یتفکرون.نحل/۱۱ و با آن برایتان کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند.
۴- وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناء تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلاکِلینَ. (مومنون / ۲۰) و درختی است که در طور سینا می روید. روغن می دهد و آن روغن برای خورندگان نان خورشی است.
۵- اللهُ نور السّمواتِ و الارضِ مثلُ نورهِ کمشکوةٍ فیها مصباحٌ المصباحُ فی زُجاجةٍ الزُّجاجةُ کانّها کوکبٌ دریٌ یوقد من شجرةٍ مبارکةٍ زیتونةٍ لا شرقیةٍ ولاغریبةٍ یکادُ زَیتها یُضیءُ و لو لم تمسسهُ نارٌ نورٌ علی نورٍ یهدی الله لنورهِ مَن یشاءُ و یضربُ اللهُ الامثالُ للناسِ و الله بکلِّ شیءٍ علیمٌ. (نور / ۳۵)خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی باشد، آن چراغ درون آبگینه ای و آن آبگینه چون ستاره ای درخشنده. از روغن درخت پر برکت زیتون که نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد. روغنش روشنی بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نوری افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نماید و برای مردم مثلها می آورد. زیرا بر هر چیز آگاه است.
۶- و زیتونا و نخلاً.( عبس/۲۹) و زیتون و نخل.
۷- والتّینَ والزّیتون. و طُور سینین. و هذا البلدِ الامین. لقدْ خلقنا الانسانِ فی احسنِ تقویمٍ.تین۱-۴ سوگند به انجیر و زیتون، سوگند به طور مبارک، سوگند به این شهر ایمن، که ما آدمی را در نیکوتر اعتدالی بیافریدیم. نام زیتون شش مرتبه در قرآن آمده است و یک بار در سوره مؤمنون، آیه۲۰ اشاره غیر مستقیم به درختی شده که روغن می دهد و در کوه سینا می روید. نام زیتون به تنهایی فقط دوبار آمده است در حالی که پنج بار همراه با دیگر میوه ها یعنی خرما، انار، انگور و انجیر از آن یاد شده است.
نام علمی زیتون « الیا یوروپیا» است و در سرتاسر منطقه ی مدیترانه ای کاشته می شود. اما مرکز عمده ی تولید آن اسپانیا، ایتالیا، ترکیه، تونس و مراکش می باشد. بر اساس تخمینی در سال ۱۳۴۳/ ۱۹۶۴ حداقل ۲۰۰ میلیون درخت زیتون در اسپانیا و ۱۲۳ میلیون در ایتالیا وجود داشته است.
پیشینه درخت زیتون
زیتون درختی تناور نیست و کمتر اتفاق می افتد که ارتفاع آن به هشت متر برسد. زادگاه اصلی این درخت احتمالاً فنیقیه بوده که در حدود سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد در این ناحیه کاشته می شده و از آن جا به غرب یعنی اروپا و آفریقا و به شرق یعنی افغانستان و ایران راه یافته است. این حقیقت درباره منشأ درخت زیتون در سوره نور، آیه ۳۵ بیان شده که می فرماید درخت زیتون که نه خاوری است و نه باختری. درخت زیتون متعلق به همه جهان است و منحصر به شرق و غرب نیست. به نظر می رسد این کلام خداوند در واقع به زادگاه و گسترش این درخت اشاره دارد نه به چیزی دیگر. محققان به این حقیقت پی برده اند که اروپا زادگاه اصلی زیتون نبود، بلکه فنیقیه، یا به عبارت دیگر، بخش شمالی جزیرة العرب بود که زیتون از آن جا نشأت گرفت. به سادگی می توان پذیرفت که اعراب در زمان نزول قرآن به این نکته واقف بوده اند که رشد و پرورش گیاهان در منطقه ای الزاماً به معنی نشأت گرفتن گیاه از آن منطقه نیست. لذا این آیه سوره نور بر بومی بودن این گیاه دلالت دارد.
موارد مصرف زیتون
زیتون از طریق پیوند زدن تکثیر می شود و درختان غیر پیوندی میوه ای نامطبوع دارند. زیتون نارس طعمی تلخ دارد و در تهیه ی ترشی و چاشنی غذا از آن استفاده می شود. اما میوه ی رسیده طعمی بسیار مطبوع دارد. زیتون میوه ای است بیضی شکل به طول ۲ تا ۳ سانتیمتر. هر درخت زیتون ۱۰ تا ۲۰ کیلوگرم میوه می دهد. گوشت میوه ی زیتون منبعی برای روغنی ماندنی با کیفیتی عالی است که ۱۵% یا بیشتر روغن از آن گرفته می شود. روغن با فشردن به دست می آید. اولین افشره بهترین نوع روغن را دارد که نیازی به تصفیه آن نیست. ترکیبات اصلی روغن تازه شامل اسید اولئیک (۸۰%) و مقدار کمی جوهر نخل و اسیدهایی دیگر مانند اسید استیریک، لینولئیک، آراشیدیک و میریستیک می باشد. از تفاله ی پس از اولین افشره، روغنی غیر خوراکی به دست می آید که در صابون سازی مصرف می شود. روغن زیتون خوراکی در اروپا خواهان بسیاری دارد و در تهیه ی سالاد و غیره مصرف می شود. این روغن را می توان در برخی غذاها به طور خام مصرف کرد. در زمانهای قدیم سربازان عرب در لشکرکشیها نان و روغن زیتون یا عسل برای غذا همراه خود می بردند و با این کار وقت خود را صرف پختن غذا نمی کردند و نان خورشی خوشگوار با روغن خام یا عسل میخوردند.
زیتون ارزش دارویی زیادی دارد. در صورتی که به صورت خوراکی مصرف شود ماده ای مغذی، آرام بخش و مسهلی ملایم است و زخم معده و اثنی عشر بیمار را بهبود می بخشد. و در مورد نارساییهای کلیوی به عنوان غذایی بدون ازت تجویز می شود. روغن زیتون ماده ای ملیّن است و مصرف خارجی آن پوست بدن و تاولهای سودا (اکزما) و داءالصدف را نرم می کند. این روغن برای ماساژ دادن نیز مناسب است و از ترکیبات مهم بسیاری از مرهمها و ضمادها می باشد. در حدیثی رسول خدا حضرت محمد ص به مردم توصیه می کند که از روغن زیتون برای خوردن و برای ماساژ دادن استفاده کنند زیرا از «شجره ی مبارکه» گرفته شده است. روغن زیتون سوخت مناسبی برای چراغ است. در سوره نور، آیه ۳۵ این کاربرد زیتون به خوبی وصف شده است. کسانی که روغن زیتون را به کار برده یا دیده اند به سادگی این آیه را درک می کنند.
روایاتی در باب زیتون
۱- السید انصاری (ره) روایت کرده؛ پیامبر ص: فرمود: روغن زیتون را بخورید و آن را به بدن خود بمالید که آن شجره ی مبارکه است (دارمی،ج ۳، ص ۲۹).
۲- ابوهریره (ره) روایت کرده: رسول خدا ص فرمود: «زیتون را بخورید و به بدن بمالید که هفتاد مرض از جمله جذام را شفا می بخشد (ابونعیم).
۳- علقمة بن عامر (ره) روایت کرده: رسول خدا ص فرمود: شما روغن را از شجره ی مبارکه ی زیتون می گیرید. خود را با آن معالجه کنید که شفا بخش بواسیر است.
گیاهان در قرآن ( انگور )
ان للمتقینَ مفازًا. حَدَآئق و اعناباً پرهیزکاران را جایی است در امان از هر آسیب؛بستانها و تاکستانها نباء۳۱ نام قرآنی: یازده مرتبه در قرآن مجید نام این میوه به صورت مفرد (عنب) و جمع (اعناب) آمده .
اشاراتی قرآنی :
۱- اَیـَودّ احدکم ان تکون له جنة من نخیل و اعناب تجری من تحتها الانهار له فیها من کل الثمرات و اصابهُ الکبر و له ذریة ضعفاء فاصابها اعصار فیه نار فاحترقت کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تتفکرون ( بقره۲۶۶) آیا ازمیان شما کسی هست که دوست داشته باشد که او را بوستانی از خرما و انگور بوده باشد، و جوی ها در پای درختانش جاری باشد، و هر گونه میوه ای دهد. و خود پیر شده و فرزندانی ناتوان داشته باشد، بناگاه گردبادی آتشناک در آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آیات خود را برای شما این چنین بیان می کند، باشد که بیندیشید."
2- و فی الارض قطع متجاورات و جنات مناعناب و زرع و نخیل صنوان و غیر صنوان یسقی بماء واحد و نفضل بعضها علی بعض فی الاکل ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون ( رعد۴) و بر روی زمین قطعه هایی است در کنار یکدیگر و باغهای انگور و کشتزارها و نخلهایی که دو تنه از یک ریشه رسته است یا یک تنه از یک ریشه و همه به یک آب سیراب می شوند و در ثمره، بعضی را بر بعضی دیگر برتری نهاده ایم. هر آینه در اینها برای خردمندان عبرتهاست."
3- ینبت لکم به الزرع و الزیتون والنخیلوالاعناب و من کل الثمرات ان فی ذلک لایة لقوم یتفکرون. نحل/۱۱ "و با آن برایتان کشتزار و زیتون و نخلها و تاکستانها و هر نوع میوه برویاند، در این عبرتی است برای مردمی که می اندیشند.
4- و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا ان فی ذلک لایة لقوم یعقلون."( نحل/۶۷) "و از میوه ها نخلها و تاکها شرابی مستی آور و رزقی نیکو به دست می آورید، و خردمندان را در این عبرتی است."
5- او تکون لک جنة من نخیل وعنب فتفجرالانهار خلالها تفجیرا ( اسراء۹۱) یا تو را بستانی باشد از درختان خرما و انگور که در خلالش نهرها جاری گردانی.
6- واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعناب و حففناهما بنخل و جعلنا بینهما زرعا. کهف۳۲ برایشان داستان دو مرد را بیان کن که به یکی دو تاکستان داده بودیم و بر گرد آنها نخلها و در میانشان کشتزار کرده بودیم.
7-" فانشانا لکم به جنات من نخیل واعناب لکم فیها فواکه کثیرة و منها تاکلون ( مؤمنون۱۹) با آن برایتان بوستانهایی از خرما و انگور پدید آوردیم. شما را در آن باغها میوه های بسیاری است که از آنها می خورید."
8- " و جعلنا فیها جنات من نخیل واعناب و فجرنا فیها من العیون."( یس۳۴) و در آن باغهایی از نخلها وتاکها پدید آوردیم و چشمه ها را روان ساختیم."
9- ان للمتقینَ مفازًا. حَدَآئق و اعناباً. ( نباء۳۱-۳۲) پرهیزکاران را جایی است در امان از هر آسیب؛ بستانها و تاکستانها.
10- وَعنبًا و قضبًا. (عبس۲۸) وتاک و سبزیهای خوردنی. انگور یکی از لذیذترین میوه هایی است که خداوند برای انسان آفریده است
آغاز کاشت درخت مو
چند نوع انگور خود رو (مو) در نقاط مختلف جهان دیده شده، بنابراین تعیین زادگاه اصلی مو مشکل است. اما بعضی از دانشمندان ارمنستان و آذربایجان را منشا اصلی این گیاه می دانند. احتمالاً کاشت مو در این ناحیه آغاز شده و از آن جا به ایران، عربستان و مصر گسترش یافته است. نقل شده که کاشت مو قبل از زمان نوح متداول بوده است. از این رو شاید بتوان گفت که در بین میوه ها انگور قدمتی بیش از نخل دارد. در تمدنهای کهن آفریقا و آسیا به کاشت مو و تولید شرابی که از تخمیرانگور به دست می آمد اهمیت بسیار می دادند. تاکنون حدود هشت هزار نوع انگور پرورشی در سرتاسر جهان دیده شده است که نوعی انگور بی دانه ( به نام تامسون) در سطحی وسیع در چندین کشور از جمله ایتالیا، فرانسه، روسیه، اسپانیا، ترکیه، ایران، افغانستان، ژاپن، سوریه، الجزیره، مراکش و امریکا کاشته می شود.
خواص انگور
انگور یکی از بهترین منابع طبیعی گلولز و فروکتوز است و ۲۰درصد انگور را این مواد تشکیل می دهد. علاوه بر قندها، انگور دارای اسید تارتاریک و اسید مالیک فراوان است. مواد معدنی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم، و آهن به مقدار زیاد در آن وجود دارد. در صورتی که پروتئین و چربی آن بسیار ناچیز است. بوی مخصوص انگور به علت ژرانیول و لینالول موجود در آن است. اخیراً ترکیب دیگری به نام ویتامینP از آن تهیه می شود گفته می شود این ویتامین در جلوگیری از خونریزیهای ناشی از بیماری قند بسیار موثر است، تورم وریدی و تصلب شرائین بدن را به خوبی بهبود می بخشد انگور به علت مواد معدنی موجود در آن خاصیتی محرک، هاضم، آرام بخش، اشتها آور، مبرّد و مدّر دارد. خون را زیاد و تصیفه می کند و ناتوانی عمومی را درمان می بخشد. آب غوره قابض است و گلو درد را درمان می کند. شیره تاک برای بیماریهای پوستی و چشم درد مفید است. انگور همچنین برای برنشیت مزمن، بیماریهای قلبی، التهاب کلیه و نقرس مفید است. برای جلوگیری از تشنج ناشی از یبوست آب انگور به کودک می خورانند، و برای رفع تب و سرما خوردگی بسیار ثمر بخش است. برای مبتلایان به بیماری یرقان نیز غذای مفیدی است. انگور در سرتا سر جهان مصرف خوراکی دارد، کشمش از نظر طبی مفیدتر از انگور است. کشمش برای تب، سرفه، نزله، یرقان و تورم نیمه حاد کبد و طحال نافع است.
استفاده نامطلوب از انگور
قبل از ظهور اسلام انواع بسیار خوب انگور در مناطق وسیعی در سوریه، عراق، فلسطین، حجاز، یمن و حضرموت به عمل می آمد و شراب به مقدار زیاد تولید می شد. در زمان هومر تهیه شراب انگور بخشی از زندگی مردم را تشکیل می داد. بعد از ظهور اسلام شراب سازی و مصرف شراب منفور و حرام شناخته شد. اما کاشت درخت مو را برای استفاده از انگور آن حلال می دانستند و این کار را تشویق می کردند. این حقیقت را نمی توان نا دیده گرفت که در جامعه عرب جاهلی کارهای ناشایست زیاد وجود داشت و اعتیاد به شراب یکی از علل این فساد اخلاقی بود. دستور حرمت شراب به طور ناگهان اعمال نشد؛ بلکه این امر به طور تدریجی و بر پایه اصول روان شناختی انجام گرفت. در مرحله اول ( بقره/۲۱۹) بیان می کند که گناه شراب از سود آن بیشتر است. پس از این در آیه دیگری ( نساء/۴۳) می فرماید" آنگاه که مست هستید گرد نماز مگردید." لذا می بینیم این دو آیه قرآن کریم مومنان را از شرب خمر بر حذر می دارد و سرانجام در سوره مائده آیه های ۹۰ و ۹۱ حرمت قطعی آن اعلام می شود.
پس از نزول این آیه سوره مائده مردم مدینه هر نوع شرابی را به کوچه ها ریختند بعضی از مسلمانان می خواستند اندوخته شراب خود را به همشهریان یهودی خود ببخشند اما اجازه چنین کاری را نیافتند. بنابر حدیثی تهیه، شرب، و حتی بخشیدن شراب حرام بود. در قرآن مجید با کلمات مختلفی مانند خمر، شراب، سکر و کاس به شراب اشاره شده است. خمر در اصل به معنی شراب انگور است ولی به طور عام این کلمه را می توان برای هر نوع شرابی به کار برد. سکر هر چیزی است که سبب مستی شود. کاس به معنای جام است و شراب معنای هر نوع مایع نوشیدنی از جمله شراب است. کلمه خمر در سوره بقره/۲۱۹، سوره مائده/۹۰و۹۱، سوره محمد/ ۱۵ و کاس در سوره طور/ ۲۳، سوره دهر/ ۵، سوره واقعه/ ۱۸ و سوره صافات/ ۴۵ آمده است و کلمه شراب چندین بار در جاهای مختلف ذکر شده است.
گیاهان در قرآن (عدس)
و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بریک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (بقره/ ۶۱)
نام قرآنی:عدس
اشاره قرآنی: " و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربک یخرج لنا ممّا تنبت الارض من بقلها و قثآئها و فومها و عدسها و بصلها قال اتستبدلون الّذی هو ادنی بالّذی هو خیر اهبطوا مصراً فانّ لکم ما سالتم و ضربت علیهم الذلّة و المسکنة و باءو بغضب من الله ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النبیین بغیرالحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون." (بقره/ ۶۱) و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. موسی گفت: آیا می خواهید آنچه را که برتر است به آنچه فروتر است بدل کنید؛ به شهری باز گردید که در آن جا هر چه خواهید به شما دهند. مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی و خشم خدا را بر خود هموار ساختند و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز ورزیدند.
این آیه اشاره ای است به واقعه فرار حضرت موسی و پیروانش از ظلم حاکمان (فرعون) مصر و ورود آنان به صحرای سینا. بنی اسرائیل در زمان اقامت در این دشت پس از تمام کردن همه خوراکیهایی که با خود آورده بودند احساس گرسنگی کردند. خداوند غذایی یکنواخت که همان منّ و سلوی بود بر ایشان نازل کرد. آنان با میل و لذت این غذا را خوردند اما پس از مدتی که منّ و سلوی می خوردند از پیامبرشان خواستند برای آنان غذایی فراهم کند که آنان در زمان زندگی در مصر می خوردند یعنی سبزی، خیار، سیر، عدس و پیاز. در روزگاران قدیم عدس را برای تهیه نان به کار می بردند نه به عنوان حبوبات. ثروتمندان نان پخته شده از آرد گندم می خوردند و فقیران نان عدس و در یونان قدیم آن را رولانتای عربی (Revelanta Arabica) می نامیدند. با توجه به این حقیقت تاریخی عدس در آیه فوق باید چیزی باشد شبیه سیر نه گندم. بسیاری از مفسران قرآن مانند مولانا ابوالکلام آزاد، پیکتال، آربری، مولانا مودودی و مولانا عثمانی "فوم" را غله (گندم) نامیده اند و مولانا حقانی و یوسف علی "فوم" را سیر دانسته اند.
موارد مصرف عدس
چهار نوع عدس در مصر، فلسطین و کشورهای مدیترانه ای می روید. نوع قرمز آن از همه معروفتر است. نوع دیگری از حبوبات در هندوستان می روید که "ملکه مسور" یا ملکه عدس نام دارد. عدس شامل حدود ۱۲% آب و ۶۰% مواد قندی مختلف است که نیمی از این مواد نشاسته می باشد و ۲۵% آن پروتئینی با کیفیتی خوب است همراه با مقدار کمی فسفر و پتاسیم. عدس ماده ای است مُدر و مسهلی ملایم. خمیر عدس برای معالجه آبله مرغان ، آبله و جوشهای پوست مفید است.
گیاهان در قرآن (زنجبیل)
در آن جا جامی بنوشانندشان که آمیخته با زنجبیل باشد.(انسان/ ۱۷)
نام قرآنی: زنجبیل
اشاره قرآنی:" و یسقون فیها کاساً کان مزاجها زنجبیلاً." (انسان/ ۱۷) در آن جا جامی بنوشانند شان که آمیخته با زنجبیل باشد. در این آیه خداوند به اهل بهشت وعده فرموده که به پاداش کارهای نیکویشان در دنیا به آنان شرابی می نوشاند با طعم زنجبیل. در تفسیر مظهری آمده که اعراب علاقه زیادی به زنجبیل داشتند لذا خداوند بنابر ذائقه آنان چیزی وعده فرمود. مولانا مودودی می نویسد: اعراب عادت داشتند زنجبیل را با آب نوشیدنی خود بیامیزند. زنجبیل که نام علمی آن "زنجیبر افیسینال" است گیاهی بومی هندوستان می باشد و اعراب در روزگاران قدیم زنجبیل یا بس (خشک) (سونته) را از هندوستان وارد می کردند. شکی نیست که در رابطه با بهشت خداوند نام سه گیاه معطر سرزمین ما (هندوستان) در قرآن مجید آمده است. و این سه عبارتند از مِسک، زنجبیل و کافور.
موارد استفاده زنجبیل
زنجبیل، ریزوم این گیاه، ماده گیاهی جالبی است که اکنون در سراسر جهان به کار می رود، و شامل روغنی معطر است که بویی خوش دارد. ماده اصلی این روغن را کامفن، فلاندرین، زنجبرین، سینول و بورنوئل تشکیل می دهد. این روغن دارای رزینی چرب به نام جنجرین می باشد. روغن زنجبیل، رزین چرب زنجبیل و زنجبیل پرورده از اقلام مهم تجارت بین المللی است. این مواد در تهیه مواد خوراکی و نوشیدنی مانند شیرینی، بیسکویت، غذاهای پرادویه، چاشنی غذا، نان زنجبیلی، آبجو زنجبیلی، ترشیها، شربتها و مرباها به کار می رود.
مصارف پزشکی زنجبیل
زنجبیل محرک جهاز هاضمه و برای هضم غذا بسیار مفید است. زنجبیل برای درمان سوه هاضمه، نفخ، قولنج، استفراغ، تشنج موضعی، حالتهای درد ناک معده و تنگی نفس بسیار موثر است. عصاره زنجبیل همراه با آب لیمو و نمک طعام اگر قبل از غذا خورده شود، برای بی اشتهایی سودمند است. همچنین در مورد صفرا و سرسام تجویز می شود. در مورد سوزش گلو و گرفتگی سینه و صدا یک تکه زنجبیل را می جوند تا بزاق خوب ترشح شود. عصاره زنجبیل برای درمان دیابت و رماتیسم مزمن مفید است. دندان درد و سر دردهای عصبی با خمیری از زنجبیل خشک و آب تسکین می یابد. ابن سینا خواص تقویتی بسیاری علاوه بر این خواص برشمرده است. جالینوس استفاده از زنجبیل را در مورد فلج و همه بیماریهای ناشی از سردی تجویز می کند.
گیاهان در قرآن (موز)
در زیر درخت سدر بی خار، و درخت موزی که میوه اش بر یکدیگر چیده شده و سایه ای دایم. واقعه / ۲۸-۳۰نام قرآنی: طلح
اشاره قرآنی: و اصحاب الیمینِ مآ اصحابُ الیَمین. فی سِدر مَخضودٍ. و طلح منضُودٍ. وَ ظِل مَمْدُود . وَ مَآء مسکوبٍ . وَ فاکِهة کَثیرةِ . لا مقطوعةٍ ولاَ مَمنوعة . وَ فرُش مَرفوعَةٍ. (واقعه۲۷-۳۴)
امّا اصحاب سعادت، اصحاب سعادت چه حال دارند؟ در زیر درخت سدر بی خار، و درخت موزی که میوه اش بر یکدیگر چیده شده، و سایه ایی دایم، و آبی همواره جاری؛ و میوه ای بسیار، که نه منقطع گردد و نه کس را از آن باز دارند و زنانی ارجمند. در آیات فوق از دو درخت نام برده است. یکی طلح و دیگر سدر، بیشتر مفسران طلح را موز معنی کرده اند با توجه به توصیفی که در قرآن آمده است و تفسیر یوسف علی از نظر منطقی باید نتیجه گرفت که طلح اقاقیا است، نه موز.
در آیه فوق صحنه بهشت را با گفتن این که در آنجا درختان سدر بی خار یعنی سدر لبنانی (ارز)، طلح انبوه (اقاقیای سِیال)، سایه گسترده، آبهای جاریِ (رودها) و میوه های فراوان خواهد بود ترسیم کرده است. اشاره به کلمات سدر و طلح در آیه فوق به نظر نمی رسد که منظور عناب (کُنار) و یا موز باشد. در حقیقت از این میوه ها به طور جداگانه در همین آیه نام برده است. نتیجتاً باید گفت که منظره بهشت با درختان زیبا و سایه داری ( بدون خار) وصف شده است، با آبی جاری (آب صاف رود) و میوه. در این توصیف سدر به معنای عناب و طلح به معنای موز منطقی به نظر نمی رسد.
اقاقیای سیال نیز درختی است که در کنار آن حضرت محمد صلوات الله علیه، از اصحابش بیعت گرفت و در قرآن به نام "الشجرة" از آن یاد شده است. (فتح۱۷)
موارد مصرف
صمغ طلح در صنایع مختلفی از جمله صنایع غذایی، دارویی، بافندگی، کاغذ سازی، جوهرسازی، رنگ سازی، چسب سازی، و چاپ سنگی به کار می رود. طلح و دیگر صمغ های اقاقیایی مانند صمغ، حشب و کیلا خواص طبی سودمندی دارند. صمغ سرخ کرده (با روغن) را به زنان، بعد از زایمان، می خوراندند و می گویند که برای ضعف عمومی بدن بسیار مؤثر است. بیش از هفتاد هزار تن صمغ عربی در بازار جهانی خرید و فروش می شود؛ که بیشترین تولید کنندگان آن سودان و سنگال می باشند. هندوستان فقط دو هزار تن صمغ طلح و حشب وارد می کند و بقیه نیاز خود را از صمغ مصری ببول (کیلا) تأمین می کند.
گیاهان در قرآن ( پیاز )
و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (بقره / ۶۱)
نام قرآنی: بصل
اشاره ی قرآنی: "و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد فادع لنا ربک یخرج لنا ممّا تنبت الارض من بقلها و قثآئها و فومها و عدسها وبصلها قال اتستبدلون الّذی هو ادنی بالّذی هو خیر اهبطوا مصراً فانّ لکم ما سالتم و ضربت علیهم الذلّة و المسکنة و باءو بغضب من الله ذلک بانّهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النبیین بغیرالحق ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون (بقره۶۱) و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. موسی گفت: آیا می خواهید آنچه را که برتر است به آنچه فروتر است بدل کنید؛ به شهری باز گردید که در آن جا هر چه خواهید به شما دهند. مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی، خشم خدا را بر خود هموار ساختند و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز ورزیدند.
سیر و پیاز از نظر گیاه شناسی از یک جنس هستند. بیش از ۶۰ گونه گیاه مختلف از جنس سیر در مصر و عربستان می روید. مردم مصر باستان علاقه ی زیادی به سیر و پیاز داشتند. آنان پیاز را می پرستیدند و به آن سوگند می خوردند امّا مجاز نبودند بعد از خوردن پیاز وارد معبد شوند. مردم نیز عموماً بر این باور بودند که جهان به شکل همان لایه های پوست پیاز است. بیشتر مردم مخالف این عقیده بودند که هنگامی که شیطان از بهشت اخراج شد در جای اولین گامش پیاز رویید در جای دومین گامش سیر. حداقل سه حدیث درصحیح بخاری هست که دلالت دارد بر این که حضرت محمد صلی الله علیه وآله از بوی سیر و پیاز نفرت داشت و به اصحابش می فرمود: بعد از خوردن سیر یا پیاز بلافاصله نزد او نیایند. اما در هیچ یک از این احادیث خوردن سیر یا پیاز نهی نشده است. مسلم است که این هر دو گیاه از نظر طبی بسیار مفیدند اما بویی زننده و طعمی تند دارند مخصوصاً اگر به صورت خام مصرف شوند.
خواص پیاز
پیاز از ترکیبات مهم بسیاری از غذاهاست. پیاز خام اگر چه سبب ناهنجاری در تنفس می شود، اما پیاز پخته را برای خاصیت ضدغفونی کننده ای که برای تمام دستگاه گوارش دارد همگان مصرف می کنند. پیاز، محرک، مدر و خلط آور است. پیاز مخلوط با نمک طعام برای درمان قولنج و اسکوربوت مفید است و پیاز سرخ کرده به صورت ضماد برای دمل هایی که سر باز نکرده اند به کار می رود. بوییدن آب پیاز برای به هوش آوردن بیمار و برای رفع تشنج کودکان، سردرد، صرع و تشنج مفید است و پاد زهری مناسب برای مسمومیت های ناشی از دخانیات است. برای رفع گوش درد، آب پیاز گرم به گوش می چکانند. جوشانده ی پیاز برای جلوگیری از احساس گرمای شدید بسیار مناسب است. پیاز سرخ کرده دارویی مؤثر برای بواسیر است.
گیاهان در قرآن ( سدر )
او را بار دیگر هم بدید، نزد سدرة المنتهی، که آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتی که سدره را چیزی در خود می پوشید چشم خطا نکرد و از حد در نگذشت. (نجم۱۳- ۱۸)
نام قرآنی: سدرة- سدر
اشارات قرآنی: ۱٫" لقد کان لسبا فی مسکنهم ایة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم واشکروا له بلدة طیبة و رب غفور. فاعرضوا فارسلنا علیهم سیل العرم و بدلناهم بجنتیهم جنتین ذواتی اکل خمط واثل و شیء من سدر قلیل (سبا۱۵-۱۶) مردم سبا را در مساکنشان عبرتی بود: دو بوستان داشتند، یکی از جانب راست و یکی از جانب چپ. از آنچه پروردگارتان به شما روزی داده بخورید و شکر او را به جای آورید. شهری خوش و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده. اعراض کردند، ما نیز سیل ویرانگر را بر آنها فرستادیم و دو بوستانشان را به دو بوستان بدل کردیم با میوه ای تلخ و شوره گز و اندکی سدر.
۲٫" و هو بالافق الاعلی. ثم دنا فتدلی. فکان قاب قوسین او ادنی. فاوحی الی عبده ما اوحی. ما کذب الفؤاد ما رای. افتمارونه علی ما یری. و لقد راه نزلة اخری. عندسدرة المنتهی. عندها جنة الماوی. اذ یغشی السدرة ما یغشی. ما زاغ البصر و ما طغی. لقد رای من ایات ربه الکبری (نجم۷- ۱۸) و او به کناره آسمان بلند بود. سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد. تا به قدر دو کمان یا نزدیکتر. و خداوند به بنده خود هر چه باید وحی کند وحی کرد. دل آنچه را که دید دروغ نشمرد. آیا در آنچه می بینید با او جدال می کنید؟ او را بار دیگر هم بدیده نزد سدرة المنتهی. که آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتی که سدره را چیزی در خود می پوشید چشم خطا نکرد و از حد در نگذشت. هر آینه پاره ای از آیات بزرگ پروردگارش را بدید.
۳٫ "و اصحاب الیمین ما اصحاب الیمین. فی سدر مخضود . و طلح منضود. و ظل ممدود. و ماء مسکوب. و فاکهة کثیرة. لا مقطوعة ولا ممنوعة. و فروش مرفوعة (واقعه۲۷- ۳۴) اما اصحاب سعادت. اصحاب سعادت چه حالی دارند؟ در زیر درخت سدر بی خار و درخت موزی که میوه ای بر یکدیگر چیده شده، و سایه ای دایم، و آبی همواره جاری، و میوه ای بسیار؛ که نه منقطع می گردد و نه کس را از آن بازدارند. و زنانی ارجمند.
ماهیت سدره
در قرآن مجید چهار بار نام کلمه سدره آمده . دو بار در سوره نجم و دو بار در هر یک از واقعه و سبأ. فقط یک مورد (سبأ) اشاره به این زمین خاکی و سه مورد دیگر وصف بهشت و آسمانهاست. اغلب مفسران و مترجمان قرآن به زبان انگلیسی سدره را درخت کُنار می دانند که به زبان هندی بری و به زبانهای اروپاییjujube (عناب) وziziphus (کنار) نامیده میشود. در اعتقاد به وجود چنین درختی تردید روا نیست زیرا به طور مسلم بسیاری از چیزهای موجود در این جهان از جمله گیاهان قطعاً در بهشت نیز وجود دارد. مولانا عبدالماجد در ترجمه سدرة المنتهی در سوره واقعه بیان میکند که بعضی مفسران معتقدند سدره در واقع به معنای بری (درخت کنار) نیست بلکه درخت زیبای دیگری است. مولانا حقانی معتقد است که وحی الهی نزدیک درختی مشهور بر موسی نازل شد و حضرت محمد ص در سدرة المنتهی به دیدار حق نایل گردید.
دریافت هویت واقعی و ماهیت حقیقی سدره باید به هدف قرآن از اشاره به این درخت توجه کرد. در هیچ یک از چهار آیه مربوط به سدر نشانه ای یا وصفی از میوه آن نیامده است. به علاوه در هیچ یک از این آیات خداوند کلمه سدر را همراه با درختان میوه دار دیگر مانند نخل، زیتون، انجیر، انگور و انار نام نبرده است. در چندین آیه قرآن نام این میوه ها و درختان میوه با هم آمده است اما در هیچ جا نام سدر همراه با آنها نیامده است. از این رو به روشنی معلوم است که منظور خداوند از ذکر سدره در واقع تنها بیان زیبایی، استحکام و عظمت درخت سدر بوده نه میوه آن. مثلاً در سوره نجم و واقعه با ذکر کلمه سدره وصف بدیع و زیبایی از آسمانها و بهشت آمده در صورتی که در سوره سبأ، سدر یک نوع از سه درخت استواری بود که از سیل بنیان کن عرم در امان ماند؛ دو درخت دیگر خردل و گز بود. همه انواع آن میوه های خوراکی دارند هر چند طعم هیچ کدام از آنها بخوبی دیگر میوه هایی که وصف آن در قرآن آمده است مانند خرما، انگور، انجیر، انار و زیتون نمی باشد. گونه های کنار برای سوخت بسیار مناسب است اما از چوب این درختان استفاده صنعتی نمی شود.
موارد استفاده سدر
چوب سدرالواری مرغوب است. چوبی است درخشان، روشن و با دوام و به علت داشتن رزینی به نام روغن سدر دارای بویی خوش است. به این دلایل بود که در دوران قبل از مسیح معابد بزرگ با چوب سدر ساخته می شد. نیاز به دقت بسیار برای نظافت و شستشوی چنین بناهایی نبود. نقل شده که قصر باشکوه سلیمان از چوب این درخت شگفت انگیز ساخته شده بود و هشتاد هزار کارگر را برای بریدن و بردن چوب این درخت به اورشلیم به کار گرفته بودند. در دوران فراعنه نیز درختان جنگلهای سدر لبنان را بریدند و چوب آن را برای ساختن قصرها و معابدی که تا چندین قرن بعد باقی بود به مصر بردند. بریدن درختان سدر در زمان حضرت عیسی به مرحله ای رسیده بود که این درخت بسیار کمیاب شده بود و در بعضی مناطق بریدن و نابودی آنها ممنوع و منفور بود.
توصیف درخت سدر در قرآن
درخت سدره در آسمان ششم و هفتم (سوره نجم) تناورترین درخت و زیباترین خلقت خداوند بود و موضوع وصف و عظمت بیشتر پیامبران بود. در سوره ای دیگر ( واقعه) که شرحی از نعمتهای بهشت است نام این درخت به صورت سدر مخضود یعنی سدر بی خار از آن جهت آمده که در آیه بعدی همین سوره از طلح که درختی خاردار است نام برده است. در سوره سبأ، آن جا که می گوید فقط سه نوع درخت از ویرانی سیل رهایی یافتند وگرنه تمام بوستانها کلاً نابود می شدند، توصیف روشنی از سدره آمده است. این گیاهان خمط (درخت مسواک)، اثل(گز) و سدره (لبنانی) میباشند. که هر سه درختانی محکمند و ریشه هایی عمیق دارند.
درخت سدر در روایات
احادیثی که از حضرت محمد ص نقل شده نشان می دهد که سدر قرآن همان درخت تناور سدر است نه بوته ای خاردار مانند کنار. برای مثال هر کس درخت سدری را قطع کند سرنگون وارد جهنم خواهد شد." حدیثی شبیه به این در همان کتاب نقل شده:" در مکه از نبی اکرم حضرت محمد ص شنیدم که بُرنده درخت سدر را لعنت فرمود." پیامبر ص این حدیث را در جریان امری فرمود که گروهی از مردم مکه از چوب سدر برای ساختن در استفاده می کردند. او این عمل را کاری ناپسند دانست. این احادیث پیامبر ص در مورد نابودی و قطع این درختان از توجه علمی او به ذخایر ثروت گیاهی و حفظ موازنه محیط زیست نشأت می گرفت و اگر هنوز جنگلهای سدر در لبنان و سوریه دیده می شود به علت توجه مسلمانان به نگهداری این درختان بوده است. و چنانچه قطع این درختان جنگلی مجاز شمرده می شد درخت سدری در این زمان وجود نداشت.
احادیث زیادی در صحیح بخاری، ترمذی و دیگر کتب حدیث آمده که در آن توصیه شده است برای غسل دادن میت، برگ سدر را در آب گرم مخلوط کنند. در این جا فقط برگ سدر لبنانی و ارس خاردار مناسب ترین گیاه، برای ضدعفونی کردن است. اما در صورت نبودن این دو گیاه، برگ کنار جانشین مناسبی برای آن می باشد. لذا در صورت وجود هر یک از این گیاهان می توان از برگ آن برای شستشوی میت استفاده کرد. با توجه به حقایقی که ذکر آن گذشت سدره قرآنی (سدر) همان سدر لبنان است و درخت کُنار را سدر قرآن دانستن سوء تعبیری تاریخی است که تا به امروز به طور مداوم بر گیاهانی محلی اطلاق شده است.
والله انبتکم من الارض نباتا
این فراوانی و تنوع گیاهان، به انسان اجازه می دهد تا محور تبیین و آموزش مفاهیم و حقایق در اختیار همگان باشد. به این معنا که همه انسان ها با گیاهان در ارتباط روزانه هستند و کسی را نمی توان یافت که از چگونگی رویش و زیست و مرگ گیاه آگاه نباشد و آن را نشناسد. خداوند در آیه 45 کهف و 20 حدید به زندگی انسان و گیاه توجه می دهد و نسبت آن را با یکدیگر می سنجد. هدف از این کار این است که انسان متوجه شود همانند گیاه است، زیرا همانند گیاه دارای رشد و نمو می باشد. گیاه را می توان به عنوان نماد زندگی و حیات دانست. از این رو بر سر هر سفره هفت سینی در نوروز، سبزه به عنوان نماد زندگی و حیات قرار می گیرد. از نظر خداوند، حیات و زندگی گیاه و سبزه، نشانه ای از امر دیگری نیز می باشد که هر انسانی به عنوان موجود خردمند و عاقل باید بدان توجه کند و در آن تدبر و تفکر نماید؛ زیرا گیاهان از عنصر ناپایداری رنج می برند و بسیاری از گیاهان چند هفته یا چند ماهی بیش تر حیات ندارند و از سبزی و طراوات و زندگی بهره ای نمی برند. درحقیقت خداوند، یک بار از زندگی کوتاه و ناپایدار گیاه کمک می گیرد تا کم ارزشی و غیراصیل بودن زندگی دنیا را بفهماند و گاه دیگر از گیاه کمک می گیرد تا حقیقت رستاخیز و زندگی جاودان و ابدی را تبیین نماید. این جاست که با اشاره به رویش گیاهان پس از بارش باران اشاره میکند و میگوید شما در رستاخیز همانند گیاهان سراز خاک بر می دارید و دو